۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

تب نوشته


در تب چهل و پنج درجه قلم فرسايي مي كنم

عجيب تنم تب دارد امروز

كابوس مي بينم امشب ...... كابوس ترسناكي خواهد شد

گرمم شده ‌، انگار تمام كلمات اين ساعت تب دارند

گويي كلمات تكان تكان مي خورند .... روي پاي خود اين پا و اون پا مي كنند

نمي دانند شعر شوند يا نثري رانده شده بر پهناي كاغذ بمانند

بلاتكليفند

كلمات اينك خودشان را به ديوار ذهنم مي كوبند ..... تبشان بالاست

شايد چهل و پنج درجه

گرمم شده .....تب كردم دوباره ....تب گفتن

گوش شنوايي هست آيا؟!؟

گويي سهراب راست مي گفت :"تب دارم و دچار گرمي گفتارم ."ه

.

.

آب سردي بر سرم بريزيد

بانوي غم

88.04.11

۲ نظر:

  1. این لحظات خواب و بیداری و کابوس و رویا و دنیا و آخرت را خیلی از شاعران داشته اند، معروف ترین شان بودلر است و رمبو.
    اصولا گروهی از شعر ها زاده ی همین لحظات اند

    پاسخحذف