۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

ارديبهشت لعنتي

اين دقيقه هاي آخر به خواب رفتند
تا شايد
من و " تو " عاشقي كنيم
فصل اردي بهشت
اما
نه
بگذار من بخوابم و ساعت به جلو برود
...

آخرين دقايق از تتمه ي ارديبهشت 91
بانوي غم
-
بانو نوشت : نمي آد ديگه نوشتم ! تموم شد انگار ايده هام !!!!
حال روحي نوشت : يه جورايي نه خوبم نه بد ! دلم مي خواد بشينم و گريه كنم اما مجبورم اين لبخند كوفتي رو داشته باشم !
خرداد نوشت : ... باز اومدي ... دلم برات تنگ شده بود ... يه جورايي بدون بوي خون و آهنگ هاي خردادي و آدماي خردادي زندگي سخت مي شه !


۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

.*.

به رم
به پاريس
.
به تمام شهرهاي دنيا سفر كرده ام
اما
تو

بهترين مجسمه اي هستي كه مي تواند در كنارش عكس دو نفره گرفت.

(بانوي غم )
91.02.14