۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

تشويش

قصه، قصه ي دلهره است
و
نگاهي مضطرب
نگاهي طوفاني
قصه، قصه ي تشويش است
و پريشاني
يادت كه هست روزي كودكانه دستانم را فشردي
و آغوش برايم گشودي؟
بانوي غم
88.03.31

۲ نظر:

  1. دوستم مطمئنی اینا فقط یه سری تته پنه های ذهنی هستن؟! چه تته پته های ذهنی فوق العاده ای!

    پاسخحذف
  2. تته پته هايم را اينك با لكنت بر كاغذ آروده ام

    پاسخحذف