سيگار
دود ِ خاكستري
كافه اي كه دوستش دارم
و
ميز ِ لب ِ پنجره كه ديگر قهوه ي سردم را
ميزبان نمي شود
موسيقي بلند تر و بلند تر
من در خاكستري ِ كم رنگي گم مي شوم ...
و پنجره ي كنار ِ ميز ِ محبوبم
كافــه را ترك مي كند .
بانو
15.08.91
photo by Me
*
بانو نوشت: امروز كافه نقاشي با همه ي خاطره هاش برام تبديل شده به دفتر نقاشي اي كه گاهي تو بعضي از صفحاتش طرحي مي كشم و مي ذارم تا شايد يه روزي رنگشون كنم. براي تو نوشت : اينقدر سخته بودن ...كه رفته اي ...اكنــون تــو رفتـــه اي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر