۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

كلاف ذهنم


ذهنم مشوش است ، همچون كلافي پيچ در پيچ
كلافي رنگي ....
و شايد
همچون كلاف زيباي لبخند تو ...
صندلي را كنار پنجره ي ايوان مي گذارم و تا به صبح خنده هايت را مي بافم
زندگي ام جاده اي است تنگ و نمناك از انتظار
يا گلوله اي كاموايي آماده ي بافتن ...
نمي دانم
اما تنها آن را مي دانم در انتهاي آن جاده حسي است كه حين بافتن لبخند هايت قلبم را مي لرزاند.
همينك انتهاي رج هايم بي تو مانده ام
انگار حضورت را ....خنده هايت را....دستانت را فرياد مي كند
*
بانوي غم
88.06.30
01:03 A.M

۳۰ نظر:

  1. سلام سارا جان.

    آخه تو چرا همیشه اینقدر قشنگ قشنگ (!!!) می نویسی که من نمی تونم هیچی راجع بهش بگم؟؟
    اما انشاالله همیشه لبحند ببافی ، همین...

    راستی ، ممنون از حضورت تو وبلاگ، یه جوابکی هم نوشتم برات، وقت کردی سر بزن

    پاسخحذف
  2. تمام زندگیم خلاصه شده در این کلاف پیچ در پیچ کاموایی کوچک ....
    هر چقدر می گردم , سر کلاف پیدا نیست ...
    بلد نیستم سر کلاف را بیابیم ...
    گیج شده ام
    تنها مانده ام
    .
    .
    .
    .
    .
    کلافم تو را فریاد می کند ...
    می گوید اول راه ورود را به این پیچ در پیچ پیدا کن ...
    بعد سر کاموا را بگیر ...
    برو تا انتها ...
    برو ...
    برو ...
    برو هنوز خیلی جا داری تا جایی که قلب تو نیز بلرزد ...

    ************

    به نظر من اوج زیبایی در این جمله نهفته است :

    ""اما تنها آن را مي دانم در انتهاي آن جاده حسي است كه حين بافتن لبخند هايت قلبم را مي لرزاند...""

    پاسخحذف
  3. کلافی بودم
    که می خواست پیراهنی شود
    برای لمس تو
    اما
    دست مادربزرگ
    لرزید و
    گره شدم بر ابرویت
    گره خوردم در کارت
    ***
    دندان هایم شکست
    گرهی را
    که با دست باز نمی شد
    ***
    حالا تو ادامه ی جاده ها را می بافی
    که راحت تر
    از یادت
    بروم

    تو ادامه ی جاده ها را می بافی
    که دورتر
    بروم

    تو حالا ادامه ی جاده ها را می بافی
    که دستکشی باشد
    برای وسعت گرمای دستانت
    هوا کم کم دارد سرد می شود
    .......
    ف.ج 2 بامداد 30:6

    پاسخحذف
  4. تعبیر قشنگیه
    ذهن و کلاف پیچ در پیچ
    الان که ذهن همه مون تقریبا اینجوریه
    حالا هر کس به طریقی

    پاسخحذف
  5. راستی عکست خیلی قشنگه
    خوشم اومد خفن

    پاسخحذف
  6. بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام.

    پاسخحذف
  7. سلام...
    عالی بود دوست خوبم.

    پاسخحذف
  8. آخر چی کار داری با آسمان آبی
    بانوی غم تو وقتی دریای غرق آبی
    با موی لخت و تیره چشم خمار و خیره
    تلفیقی از دو چیزی آبادی و خرابی
    مثل شراب ها نه بانوی غم تو در او
    سرگیجه های بعد از نوشیدن شرابی

    پاسخحذف
  9. "زندگي ام جاده اي است تنگ و نمناك از انتظار" مدتی ست می خوانم اینجا را، و لطافت عجیبی داره که نمی شه برای زندگیت جاده ی تنگ و نمناک تصور کرد .

    پاسخحذف
  10. wo0oooow vaghan mahshar boood aziizam mamnooon

    پاسخحذف
  11. سلام دوست عزیز

    بالاخره بعد از مدتی طولانی ، وبلاگ پاک نویس بروز شد
    -وقایع الاتفاقیه-

    منتظر حضور شما

    www.paknewis.blogspot.com

    فرشاد

    پاسخحذف
  12. دوستت دارم هایم را در انتهای دودهای سیگاری ببین که کسی جز من می کشد!!
    و گاه دودها به جای رهایی در هوای مه گرفته ی به اصطلاح آزاد
    ته گلویی خفه می شوند
    محبوس می شوند
    ؟.؟
    خرداد 88
    زنجیره ی سبز

    پاسخحذف
  13. کودکی سر راهی بودم

    که پشت درت گذاشتم
    ...

    پاسخحذف
  14. ذهن منم مثل کلاف کلافه ست کلافی درهم و بر هم که یه گره کور گنده داره و با دندونم باز نمیشه

    پاسخحذف
  15. سلام
    خواندم و لذت بردم . آفرین

    پاسخحذف
  16. هزار دستان زار باغ بی برگم
    سرودن از غم هجران برگ و بار این بوته گل واهی بس است
    تو خود دانی که هر آواره ی این سرزمین تلخ و دردآلود
    به سان خشکه چوبی بر سر شاخه درختی
    سخت آزرده و دلگیر و سرما خورده ، تنها ،بی کس است
    بلبل باغ من ای افسرده ی پاک خیال انگیز
    بخوان آن نغمه ای را که زمستانش خوش آید
    نفس برگیر و آوازی چونان فریادواری از نهاد خود برآور
    تا زمستان از پس هفتادها قرن انتظار ،
    نعره ای کز قعر جان آید،بروبد همچو توفانش خوش آید

    7 دی 87

    پاسخحذف
  17. ***

    برای گفتن هیچ ندارم ، که انگار با نگفتن چیزهایی هست که زیباترند !!!!













    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  18. خیلی کثافتی حرومی

    پاسخحذف
  19. پسرای کس خل خوذتون علاف ی دختر کردین پشم حسابتون نمیکنه

    پاسخحذف
  20. ***

    اومدم با اشتراک گوگولم تو بلاگت نظر بذارم !!!

    گوگول همون گوگل سابقه !!!

    بیا آپ کن دیگه !!!



    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  21. با ترانه ای دیگر در انتظار شما نشسته ام
    .
    چشم من ستاره می باره و دل
    .
    .
    به کلبه من سری بزنید

    پاسخحذف
  22. @ ناشناس :
    مي خواستم كامننتو پاك كنم اول
    اما حالا به اين نتيجه رسيدم كه حرفاتو بذارم بمونه اينجا كه بدوني
    1. آدم دموكراتي ام
    2. حرفات اونقدر برام بي اهميته كه حتي زحمت پاك كردنشم به خودم نمي دم
    3. مي دوني كي هستي پس ناشناس اومدنت فايده اي نداشت
    4. دوستاني كه اينجا كامنت گذاشتن كوچكترين اهميتي به حرفات ندادن!

    پاسخحذف
  23. اولا ً بعید میدونم کلاف لبخندش خـــیـــلـــی قشنگ باشه دوستم D: (جدی نگیر!)
    دوما ً چه عکس خوشگلی (:
    سوما ً الان که فکرش رو میکنم میبینم بهترین تصمیم رو درمورد کامنتها گرفتی و نگرانی من بی دلیل بود. خلاصه آفرین دختر گلم (;
    چهارما ً حتما ً باید یکی (من که نیستم!) این وسط لولوخورخوره بشه تا بیای آپ کنی؟؟؟ /:<

    پاسخحذف
  24. آخرش چه باحال بود سارا.
    انتهای رج‌های بی‌تو مانده‌ام...

    پاسخحذف
  25. خیلی حس خوبی داشت سارایی بازم بنویس

    پاسخحذف
  26. سلام سارا جوني

    ببخشيد خيلي وقته بهت سرنزدم
    شرمنده تو رو خدا يه مدتيه اصلا حال و حوصله درست و حسابي نداشتم...الان بهترم
    اومدم مهموني پيشت
    با اجازه

    پاسخحذف
  27. هميشه انتهاي رج هايم بي تو مانده ام

    اينجاش رو خيلي دوست دارممممممممم

    سارا جوني خيلي با احساس نوشتي گلم

    مرسي

    پاسخحذف
  28. اينقدر ذهنم درگيره كه خودم در خودم گم شدم

    تو را چگونه بايد پيدا كنم

    به كدامين رنگ

    به كدامين نشانه
    تو از مني
    من شدي
    در من گم شدي
    تو بي رنگ شدي
    همه رنگ شدي

    تو از من شدي

    اين شروع من بود

    امـــــــــا

    من گم شدم
    بي تو شدم
    باز تنها شدم

    شايد سهم من از زندگي همينه و بس

    ...............................
    بعد از اين هم آشيانت هر كس است
    باش با او يادتو ما را بس است

    پاسخحذف