۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

باران مرا زنده مي كند



باران مي بارد
....
همه از باران و هواي دو نفره و دستاني در هم و آغوشي يكسان
خط خطي مي كنند مشق شب هايشان را
من اما از چشمانت مي نويسم كه با سوز باران به سوز مي افتد
و از دل گرفته ي آسمان ابري مي شود
چقدر اين روزها و شب ها دلگيرند
و چقدر تو از من دوري

90.08.6
*
بانو نوشت : روز سردي بود ...سرد و خيس ...بي چتر امروز را سر كردم ...چترم را به دور خواهم انداخت باران مرا زنده مي كند
قصار نوشت : " شاعر از باران مگو ، ببار "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر