۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

نبض میلادت

هنوز قلبم شماره می زند
هنوز
نبض میلادت می زند
چیزی نمانده به تو
اما من همچنان بی قرارم
روزها پشت ِ هم در گذرند و دستانم بر قلم خط می خورند تا بنویسد حسی برای میلادت
بیا
نبض میلادت می زند
و تمنا کرده ام از ابرهای بهاری که فردا میلادت باشد تا من نیز متولد شوم
نبض میلادت می زند
به شماره افتاده دلم
تپش تپش هایش را می شنوی ؟
دستانم خالی است هیچ چیز ندارم که هدیه ات کنم
جز دلی که پیشتر از آن تو شد
نبض میلادت می زند

*
تولدت نوشت : میلاذت مبارک بهترینم ، برای آنچه را آرزو می کنم که می دانی << ستاره ی کم نور بتاب
بانو نوشت : روحیه ام خیلی بهتر شده ، شادم چون تو با منی ، از نظر جسمی اما خوب نیستم خیلی
پی نوشت : حقیقت داره دلتنگی
قصار نوشت : خاطراتت «آدم ربا» دارن. که من هميشه از قطب مثبتش جذبش ميشم

۵ نظر:

  1. مبارکه تولد
    :)
    خوشحالم که خوبی
    از نظر جسمی هم خودتو تقویت کن
    دلم می خواد توی پست بعدیت بگی هم روحیه ام خوبه و هم یه جسم قوی و سالم دارم
    ما یه بانو بیشتر نداریم ها
    مراقب خودت باش
    :*

    پاسخحذف
  2. سارا سلام
    خوشحالم که خوشحالی. عاقبت بخیر بشی

    این آدرس سایت جدیدمه. خوشحال می شم همراه عزیزم باشی
    لینکم رو هم پیوند بده لطفا

    یا حقُ با حق

    پاسخحذف
  3. ممنون از توجه و نظر شما. شاد باشید

    پاسخحذف