گناه من اين است كه بي تو هنوز نفس مي كشم
تو "او" ي مني اما
انگار نبودي ....و شايد نيستي!
زين پس با نبود تو من خواهم مرد !؟
وفادار نبودي
اما من ماندم
انگار زمانه فريبم مي دهد
من نيز رسم وفاداري را فراموش خواهم كرد
و تو مي ماني و
پائيز و
غربت هاي گل هاي نيلوفري
در ميان هق هق شب هاي تار
و...
"ساكت "
همينك انگار مرگ فرا مي رسد
و فرشته اي خواهد مرد
به جرم چه گناهي!؟
عاشقي
*
بانوي غم
88.08.25
تو "او" ي مني اما
انگار نبودي ....و شايد نيستي!
زين پس با نبود تو من خواهم مرد !؟
وفادار نبودي
اما من ماندم
انگار زمانه فريبم مي دهد
من نيز رسم وفاداري را فراموش خواهم كرد
و تو مي ماني و
پائيز و
غربت هاي گل هاي نيلوفري
در ميان هق هق شب هاي تار
و...
"ساكت "
همينك انگار مرگ فرا مي رسد
و فرشته اي خواهد مرد
به جرم چه گناهي!؟
عاشقي
*
بانوي غم
88.08.25
عاشقي خودش كم جرمي نيست
پاسخ دادنحذفتجربه ثابت كرده
:-|
برام جالبه كه همه دخترا اين احساس رو درك ميكنن
پاسخ دادنحذفو زندگي هنوز همينطوري ادامه داره
نمی دونم چرا یاد آهنگ حال من بی تو مال عصار افتادم.
پاسخ دادنحذفاولا خوشحالم كه دوباره نوشتي ...
پاسخ دادنحذفدوما ياد يه شعر از يه شاعر ترك افتادم :
گفته بودم اگر تركم كني ،خواهم مرد ...
مرا ببخش كه نفس ميكشم هنوز ....
سعید - دانی:
پاسخ دادنحذفسکوت...
صدای تپش قلب...
سکوت...
صدای گریه نوزاد تازه متولد شده...
دوباره سکوت...
تولد یک *عشق*...
بهمین سادگی.
بگذار!
پاسخ دادنحذفبا طراوت ِ یک عشق ِ سر بلند
گلدان ِ لاله را به سر ِ میز و
سبز باش
مقدس تر از هر مقدسی ...
پاسخ دادنحذفپاکتر از هر پاکی ...
.
.
.
ع
ش
ق
.
.
.
عشق
.
.
.
من به او گفتم بی او نفس نخواهم کشید ...
همین کار را کردم ...
نفس نمیکشم ...
قرنهاست که نفس نمیکشم ...
بی او تکه سنگی شده ام که هر کسی با ضربه ای به هر سو پرتم میکند ...
بی او مُرده ام ... مُرده ...
"او" هست برای بودن تو... تو نیز خواهی بود برای "او" ، "او" همیشه جاودان خواهد بود مانند تو ، برای تو
پاسخ دادنحذففقط عاشق برای تو "او"ست
با سکوت بمان، عشق خودِ "او"ست
عاشقی برای آدم ها جرم است نه برای تو فرشته مهربان ، خوشا به حالتان ای فرشتگان که عاشق و عشق میشوید.
ميرقصم
پاسخ دادنحذفبه ساز سكوت تو
منتظرم بیایید...
پاسخ دادنحذفمی آیید؟؟؟
بروزم ...
پاسخ دادنحذفيك بام و چنيدن "حوا"...
زیباست
پاسخ دادنحذفkhob bod vali ...
پاسخ دادنحذفکاش می شد بدانم چرا
پاسخ دادنحذفکاش می شد ببینم صفا
در میان عاشقی مستانگی را دیده ام
کاش می شد ببینی مرا
سرنوشت را تاک باید دید
کاش می شد گوش کنی به این نجوا
ساز و برگ عاشقی رسم دگر دارد
کاش می شد بدانند رسوم وفا
سخنی دارم با پیر خانقاه
تا لطف کند و بشنود حرف دل
عشق را بر پرده عیان کن
این است الطاف عشق نه انکه باشد در خفا
با تشکر از پریسا.ی. شاعر
خوشحال می شم نظرات شما دوستانو بدونم
yp
پاسخ دادنحذف***
پاسخ دادنحذفشکستی ، شکستم
خواستم فراموش کنم ، نشد
تو هر طور هم که باشی ، بی وفا ، فراموشکار ، همیشه هستی ، من جاودانه ات کرده ام و دیگر در اراده من نیست ، نمی توانم روی نامت خط سرخی بکشم ،
تو جاودانه گشته ای و انگار این منم که از آغاز نبودم
***
Elham
***
سلام
پاسخ دادنحذفخوبی ؟
خیلی زیبا نوشتی
D:
پاسخ دادنحذفسلام دوستم
|:
جدی میشویم...
عزیز دل خواهر راستش را بخواهی این پست چندان به دلم ننشست و ضمنا ً استدعا دارم پس از پیچاندن کلاس اخلاق و تربیت بدنی و زبان و فارسی و غیره اینجا را آپ نمایی.
با تشکر فراوان
D:
@ گلريز :
پاسخ دادنحذفدوست ِ گرامي اين وصله ها به من نمي چسبه!
من كلاس هاي محترمم را نمي پيچانم ! تازه اين دفعه تربيت امتحان دو هم دادم :دي جات خالي ! خدا نصيب كنه!
بعدشم اينكه اينجا حس بايد بساد كه آپشو كنم ديگه :دي
استدعا دارم زين پس كارهاي خودتونو به من نصبت ندهيد :دي
با تشكر
مديريت تته پته :دي