مي شود شبي از همان شب هاي سرد ِ ژنو
دستم را بگيري
و مرا به همان كافه ي هميشگي ببري
تو چاي طعم دار بنوشي
و
من شراب سرخ مزه مزه كنم
تا خود ِ صبح در شهر گم شويم
-بانو -
1391.08.16
*
پي نوشت : پست تقديمي است
بانو نوشت : واقعه ي دوست شايسته ي هر كسي نيست ، حتي شما دوست ِ عزيز
دستم را بگيري
و مرا به همان كافه ي هميشگي ببري
تو چاي طعم دار بنوشي
و
من شراب سرخ مزه مزه كنم
تا خود ِ صبح در شهر گم شويم
-بانو -
1391.08.16
*
پي نوشت : پست تقديمي است
بانو نوشت : واقعه ي دوست شايسته ي هر كسي نيست ، حتي شما دوست ِ عزيز
ننه نوشت: واقعه دوست !
پاسخحذفدوستت دارم
...باورت دارم دوست :*
حذف